فیلم سینمایی «هفت دقیقه تا پاییز» به کارگردانی علیرضا امینی هفتمین فیلم این کارگردان و بهترین فیلمی بود که درجشنواره فیلم فجر امسال دیدم این فیلم که روایتی اززندگی دوخواهر است غصه پر تعلیق ونفسگیراز روابط انسانی در جامعه امروز را روایت کرده است.
امینی دراین فیلم نشان داده است که مهارتهای زیادی درسینمای قصهگو و حرفهای هم دارد.
کارگردان در این فیلم ازبازیگران حرفه ای وخوبی استفاده کرده است که توانسته انددرجای جای فیلم یاری کننده او باشند
فضای قصه جذاب و تاثیرگذار است و در عین حال فضای فیلم واقعی، تلخ و تکان دهنده به نظر میرسد. یعنی چیزی که امینی سالها با واقعنمایی صرف به دنبال خلق آن در فیلمهایش بود.

فیلم با یک حادثه شروع می شود حادثه ای که تنها ظاهر قضیه است .اما حادثه اصلی فیلم دقیقا جایی اتفاق می افتد که کسی هم فکرش را نمی کنند یعنی مرگ سارا مرگی که باعث روشن شدن بحرانی می شود که خانواده های فیلم با آن درگیر هستند.
نقطه پایانی فیلم ودر واقع به آرامش رسیدن ظاهری زمانی است که امین شمعهای کیکی را که به جای جشن تولد در عزا خورده میشود را خاموش میکند .
فیلم «هفت دقیقه تاپاییز» دارای کاستی های هم است که البته کارگردان فیلم با خلق فضایی گرم باعث تاثیرگذار شدن فیلم بر روی مخاطب شده است و می کوشدکه احساس و عاطفه تماشاگرش را درگیر ماجرا کند. اگرچه فرصت پرداختن به شخصیتهای فیلم محدود و کوتاه است،اما کارگردان این محدودیت را با فضاسازیهای بسیار جبران کرده است . گرمی فضا و مناسبات حاکم بر شخصیتها بخشی از ضعف شخصیت پردازی و روایت را کمرنگ کرده است.
در این فیلم نمی توان به سادگی از بازیهای زیبای هدیه تهرانی، حامد بهداد و محسن طنابنده گذشت.
حامد بهداد بخشی غیرقابل انکار از امتیازهای فیلم تازه امینی است، قهرمان تنها و از نفس افتادهای که تا مرز خودکشی پیش میرود و غربتی تاثیرگذار دارد. بهداد با فاصله گرفتن از حرکتها و لحن همیشگی جنسی دیگر از بازیگریاش را نشانمان میدهد که متناسب با فضای فیلم و مهمتر از آن بسیار تاثیرگذار است.
هفت دقیقه تا پائیز" در کارنامه فیلمسازی امینی نقطه آغاز دیگری است، شروعی تازه برای کارگردانی که روزگاری باسماجت میکوشید خلاف جهت آب شنا کند اما در "هفت دقیقه تا پائیز" پختگی فیلمساز جوانی را نشان میدهد که می تواند راوی تراژدیهای انسانی باشد، نه در فضایی غیرقابل باور و در شرایطی غریب. در دل شهری که همه با آن آشنائیم و در فضایی که ما بخشی از آن هستیم به امید موفقیت های آینده این فیلمساز جوان.
میثم جان نقد رو خوندم ولی چه کنم که فیلم رو ندیدم ! یادم باشه هر وقت فیلم رو دیدم برگردم و دوباره نقد رو بخونم.